معنی دریای آسیایی

حل جدول

دریای آسیایی

باندا


یوزپلنگ آسیایی

یوزپلنگ ایرانی

یک زیرگونهٔ به‌شدّت در معرض خطر انقراض از یوزپلنگ است که اکنون تنها چند ده قلاده از آن در ایران یافت می‌شود. در حال حاضر این یوز به عنوان نمادی در لباس تیم ملی فوتبال ایران است.

از سال ۱۳۹۰ که پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی شروع شد تعداد این‌گونه از ۳۳ قلاده به ۷۵ قلاده رسیده و این نشان دهنده تأثیر این پروژه بوده‌است

لغت نامه دهخدا

سنگ آسیایی

سنگ آسیایی. [س َ] (حامص مرکب) سنگ آسیا بودن:
تو را بس باد ازین گندم نمایی
مرا زین دعوی سنگ آسیایی.
نظامی.
رجوع به ماده ٔ قبل شود.


دریای خزر

دریای خزر. [دَرْ ی ِ خ َ زَ] (اِخ) بحر خزر. دریاچه ٔ خزر. دریای کاسپین. دریای گیلان. دریای گرگان. بحر باب الابواب. آق دریا. دریای خزروان. دریای خزران. دریای خزرا. زراه اکفوده. دریای هشترخان.و رجوع به خزر در ردیف خود و بحرخزر ذیل بحر شود.


دریای کرز

دریای کرز. [دَرْ ی ِ ک ُ] (اِخ) دریای سیاه. دریای بنطس. رجوع به بنطس و دریای سیاه در ردیفهای خود شود.


دریای کرزیان

دریای کرزیان. [دَرْ ی ِ ک ُ] (اِخ) دریای سیاه. دریای بنطس. رجوع به بنطس و دریای سیاه در ردیفهای خود شود.


دریای پنت

دریای پنت. [دَرْ ی ِ پ ُ] (اِخ) دریای پونت. دریای سیاه. بحر اسود. رجوع به دریای پونت شود.


دریای نمک

دریای نمک. [دَرْ ی ِ ن َ م َ] (اِخ) بحرالملح. دریای عربه. دریای شرقی. دریای سدومی. دریای لوط. (از قاموس کتاب مقدس ص 381). و رجوع به بحرالملح ذیل بحر شود.


دریای زاباغ

دریای زاباغ. [دَرْ ی ِ] (اِخ) دریای آزف. رجوع به دریای آزف شود.


دریای شرقی

دریای شرقی. [دَرْ ی ِ ش َ] (اِخ) دریای چین شرقی. (از دائرهالمعارف فارسی). رجوع به دریای چین شود.


دریای بنطش

دریای بنطش. [دَرْ ی ِ ب ُ طُ] (اِخ) دریای بنطس. دریای سیاه. رجوع به بنطش و دریای سیاه در ردیف خود شود.


دریای خزران

دریای خزران. [دَرْی ِ خ َ زَ] (اِخ) دریای خزر. دریای خزروان. بحرخزر.رجوع به خزر و دریای خزر و بحرخزر (ذیل بحر) شود.


دریای بنطس

دریای بنطس. [دَرْ ی ِ ب ُ طُ] (اِخ) دریای سیاه. دریای طرابزن. رجوع به دریای سیاه در ردیف خود و التفهیم بیرونی ص 168 و 169 شود.


دریای گرگان

دریای گرگان. [دَرْ ی ِ گ ُ] (اِخ) دریای خزر. بحرخزر. دریای آبسکون. رجوع به خزر در ردیف خود شود.

فرهنگ معین

آسیایی

(ص نسب.) منسوب به قاره آسیا، اهل قاره آسیا (یکی از پنج قاره کره زمین).

معادل ابجد

دریای آسیایی

317

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری